آفرین به آفتاب

آفرین به آفتاب

شعر کودک و نوجوان
آفرین به آفتاب

آفرین به آفتاب

شعر کودک و نوجوان

فکرهای آبدار


 

دوست داشتم

صبح تا غروب

می زدم قدم

ساحل جنوب

 

روی موج ها

می شدم سوار

فکر های من

بود آبدار

 

از خدا بخواه

ناخدا شوم

با شناگری

آشنا شوم